اگر تاریخ را بخوبی بشناسیم و نه تنها صفحات آن را ورق بزنیم ، بلکه با تاریخ زندگی کنیم ، می توانیم با شناخت آنچه به بشر رفته است ، به آینده با دید وسیع تر و منطقی تر نگاه کنیم .
بعضی بر این باورند، تاریخ مجموعه حوادثی است که از آغاز فعالیت اجتماعی انسان در زندگی وی روی داده است ، اما برخی دیگر عقیده دارند که تاریخ چون آینه یی است که گذشته را در برابر چشمان نسل بعدی منعکس می کند. اگر به تاریخ بدین گونه نگریسته شود، نمی توان انتظار داشت که آینه بتواند تمام زوایای حوادث بشری را بازتاب دهد و این تعریف از تاریخ فاقد مقبولیت عمومی است .
هر تعریفی که از تاریخ ارایه دهیم ، اصل رسالت تاریخ بدون تغییر باقی خواهد ماند و آن اینکه تاریخ یک پدیده ساکن و خاموش نیست ، تاریخ یک شط در حال حرکت از حوادث و پیشامدها و تغییرات پدید آمده به دست انسان است و او خواه ناخواه مجبور بوده است برای دگرگون کردن محیط اجتماعی خویش تلاش کند و شرایطی به وجود آورد تا بتواند رشد کند، پیش برود، حتی بجنگد یا با طبیعت پیرامون خود وارد نزاع شود و موانع موجود در پیش پای خود را دور کند. آنچه امروز بشریت بدان دست یافته است آسان و بی رنج و تعب فراهم نشده است . این دستاورد بشر حاصل تلاش ، مبارزه و ستیز انسان و جنگ های خونین است که در این رهگذر بسی جان فدا شد تا تاریخ به روند خود ادامه دهد. آغاز تاریخ به زمانی باز می گردد که انسان نوشتن را آموخت . انسان و تاریخ از دیدگاه ادبیات می توانند به عنوان دو بال سیمرغ حیات توصیف شوند. فشار اقتصادی و اجتماعی و آرزوی خود انسان برای ایجاد شرایط مطلوب برای زیستن ، او را وادار کرده است در راهی گام بردارد که صاف و هموار نبوده است ، خطر همیشه در کمین او نشسته است . اما ناهمواری راه و موانع موجود، انسانی و طبیعی در پیش پای او، هرگز نتوانسته است او را از حرکت به سمت جلو برای رسیدن به سکوی اجتماعی اش ، باز دارد. در حقیقت اگر انسان یک موجود غیرفعال و منفعلی می بود تاریخ هرگز زاده نمی شد در آن صورت ما دارای تاریخ تحول طبیعی می بودیم نه تاریخ مدون بشری . تاریخ و انسان دوعنصر سازنده و خلاق هستند. تاریخ انسان را به نیرویی مبارز و خستگی ناپذیر برای ساختن ، دگرگون کردن و پیشرفت تبدیل می کند و انسان تاریخ را به عنوان یک سند پایدار و ابدی برای مبارزاتی که انسان قرن ها درگیر آن بوده است ، مبدل ساخته است . و این دو ملت ها، فرهنگ ها و تمدن ها، علوم و فنون را به وجود آورده اند و این یک روند همیشگی و بالنده است و میرایی نمی شناسد. لحظه یی درباره دستاوردهایی در زمینه های علوم و فنون ، علوم هوا فضا، زیست شناسی ، فلسفه و حکمت و مذهب و غیره بیندیشیم . چه انسان های بزرگی در طول قرن ها در شاخه های مختلف دانش بشری شرکت داشته اند و تلاش آنها هرگز بی ثمر نبوده است و به موفقیت های تحسین برانگیزی دست یافته اند. انسان سازنده و هوشیار، فداکارانه در راه خیر و سعادت همنوع خود گام برداشته و برای رسیدن به اهداف پیش رو رنج های فراوانی را به جان خریده است . و ما تمام این حقیقت را از زبان تاریخ می شنویم که سندی است گویا و پایدار. آیا این گونه نیست ؟ یادآوری چند نام بزرگ که تاریخ به ما شناسانده است ، می تواند در خور تامل باشد. اینشتین ، به عنوان مثال ، نه تنها یک دانشمند بزرگ بوده بلکه دوستدار نوع بشر هم بوده است . کشفیات او که همان نیروی شگرف اتمی است که از این نیرو در زمینه انرژی ، سوخت و غیره استفاده فراوان به عمل می آید اگر از این نیرو برای خرابی و ویرانی استفاده شود نمی توان گناه آن را به حساب اینشتین نوشت و نیز باید به خاطر داشت که پیمان های بین المللی در خصوص عدم استفاده از نیروی ویرانگر اتمی وجود دارد و کشورهای امضا کننده ملزم به رعایت مفاد پیمان های مربوط هستند. کشفیات گالیله درباره زمین ، بشر امروز را به کرات آسمان گشوده است . لویی پاستور با تلاش خود به این کشف بزرگ دست یافت که باعث فاسد شدن غذا نه «جن » است ونه ارواح خبیثه ، بلکه باکتری است که غذا را فاسد می کند و اینکه امروز بشر به جنگ میکروب ها می رود و با انواع آنتی بیوتیک ها» به درمان درد می پردازد نتیجه کار بزرگ پاستور است . اگر تاریخ را بخوبی بشناسیم و نه تنها صفحات آن را ورق بزنیم ، بلکه با تاریخ زندگی کنیم ، می توانیم با شناخت آنچه به بشر رفته است ، به آینده با دید وسیع تر و منطقی تر نگاه کنیم . انس با تاریخ به آدمی قدرت شگرفی می بخشد که حوادث در شرف تکوین راهم پیش بینی نماید. تاریخ مرد جوان را «پیر» می سازد بدون آنکه چهره یی پر چین و شکن و مویی خاکستری رنگ داشته باشد